آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

آریان جون

وقتی سه ماهه بودی

این عکس خونه دایی بابایی روز اربعینه پارسال که حدودا سه ماه و اندی بودی (فکر کنم )که داشتن حلیم می پختن. اون روز تا می تونستی گریه کردی   ...
2 مهر 1390

صورتم کبود شد

ما دیروز بالاخره موفق شدیم بریم و کادوی گل پسری رو بخریم. حالا تا تولدش عکس عسلم و کادوش رو میذارم. دیشب خوشکل مامان خورد به میز و صورتش کبود شده.الهی قربونش برم که اینقد مرد شده که یه چند ثانیه گریه کرد و زود ساکت شد.قربونتتتتتتتتتتتتتتتت حالا یاد گرفته که هرچی که میخواد با اون دستای خوشکلش اشاره می کنه که بیا   قرار بود تولد پسرم رو جمعه هشتم بگیریم ولی اون شب عروسی دعوت شدیم.پنج شنبه هم مهمونی دعوتیم.شنبه نهم هم خاله سمیه شبکاره و نیست. حالا یا چهارشنبه ششم می گیریم یا یکشنبه دهم مهر یادش بخیر.پارسال همین روزا بی صبرانه منتظر اومدن گلم بودیم. شب که می شد مامان جون آریان(مادرشوهرم) میگفت هر وقت خبری شد ...
1 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد